محمدمهدی عسکری؛ حمیدرضا معبودی
چکیده
در مقاله پیش رو با استفاده از رویکرد مخاطرات اخلاقی مضاعف، قراردادهای بیع متقابل (نسل سوم) مدلسازی شده و با استفاده از تابع تولید کاب داگلاس قرارداد بهینه در این حالت به دست آمده است. نتایج حاصل از مدلسازی ریاضی قرارداد بیع متقابل نشان میدهد قراردادهای بیع متقابل موقعیت بهینه اول و دوم مخاطرات اخلاقی مضاعف را ندارند زیرا این ...
بیشتر
در مقاله پیش رو با استفاده از رویکرد مخاطرات اخلاقی مضاعف، قراردادهای بیع متقابل (نسل سوم) مدلسازی شده و با استفاده از تابع تولید کاب داگلاس قرارداد بهینه در این حالت به دست آمده است. نتایج حاصل از مدلسازی ریاضی قرارداد بیع متقابل نشان میدهد قراردادهای بیع متقابل موقعیت بهینه اول و دوم مخاطرات اخلاقی مضاعف را ندارند زیرا این قراردادها نوعی قرارداد هزینه+پاداش میباشند و قطعی بودن مقدار دستمزد قبل از آغاز عملیات، انگیزه کافی برای کارگزار جهت ارائه سطوح تلاش بهینه را ارائه نمیدهد. در مدل مخاطرات اخلاقی مضاعف مقادیر بهینه با توجه به مطلوبیت انتظاری کارفرما و کارگزار به دست میآید. از آنجا که تولید ناشی از تلاش مشترک طرفین میباشد، برای نزدیک شدن به موقعیت بهینه، قرارداد باید بلندمدت بوده و به گونهای طراحی میشود که هردو طرف در سود و زیان پروژه شریک هستند.
مهدی اخوان؛ محمد مهدی عسکری؛ مقصود ایمانی
چکیده
مطالعه قراردادهای نفتی نیازمند چارچوب نظری منسجمی است که توانایی ایجاد پیوند میان رشتههای مختلف علوم مرتبط با مسائل نفت و گاز به یکدیگر را داشته باشد. اقتصاد هزینه مبادله رویکردی بین رشتهای برای تحلیل مسائل قراردادی ارائه میکند. در بخش بالادستی صنعت نفت و گاز کشور از سال 1374 تاکنون سه نسل از قراردادهای بیع متقابل منعقد شده ...
بیشتر
مطالعه قراردادهای نفتی نیازمند چارچوب نظری منسجمی است که توانایی ایجاد پیوند میان رشتههای مختلف علوم مرتبط با مسائل نفت و گاز به یکدیگر را داشته باشد. اقتصاد هزینه مبادله رویکردی بین رشتهای برای تحلیل مسائل قراردادی ارائه میکند. در بخش بالادستی صنعت نفت و گاز کشور از سال 1374 تاکنون سه نسل از قراردادهای بیع متقابل منعقد شده است. هدف این مطالعه بررسی یکی از فروض آن یعنی فرصت طلبی طرفین در مورد قراردادهای نسل اول است. فرصت طلبی کسب منفعت از فرصتها بدون توجه به اصول و پیامدهاست که سود مشترک طرفین را حداکثر نمیکند. در قرارداد بیع متقابل، طرفین منافع متفاوتی دارند که با یکدیگر همسو نیست. همچنین قراردادهای نفتی معمولاً ناقص است و عدم تقارن در ساختار سرمایهگذاری و اطلاعات وجود دارد. این عوامل بستر فرصت طلبی را مهیا میکنند. صورتهایی از طفره رفتن از اجرای تعهدات، عدم انطباق با شرایط جدید و الزام به مذاکره مجدد در قراردادهای بیع متقابل مشاهده شده که نمونههای از فرصت طلبی پسین است. از آنجا که بخشی از آسیبپذیری طرفین قرارداد به دلیل سرمایهگذاری اختصاصی آنها در پروژه است، سازوکارهای نظارت در قراردادهای بیع متقابل نتوانسته است مانع فرصت طلبی طرفین گردد. همراستا شدن انگیزهها راهکار دیگری برای مقابله با فرصت طلبی است که در دوره تولید آزمایشی از میادین رخ داده اما در مورد کاهش هزینههای توسعه میدان یا استفاده از فنآوریهای مؤثرتر ایجاد نمیشود.